کارآمدي هورموندرماني در کنترل علايم يائسگي غير قابل ترديد است اما در مورد بيخطري چنين درماني اختلاف نظر وجود دارد. بين سالهاي 3-1990 پژوهشگران مطالعه پيشگيري از استئوپوروز در دانمارک، 1006 زن سالم اخيرا يائسهشده (با ميانگين سني 7/49 سال، از جمله 196 زن هيسترکتوميشده) را به صورت تصادفي و غير کور به دو گروه هورموندرماني يا عدم دريافت درمان، تقسيم کردند... در گروه درمان، تمامي زنان استراديول خوراکي (2-1 ميليگرم روزانه) دريافت نمودند ولي زناني که هنوز رحم داشتند، تحت درمان با نوراتيندرون استات (يک ميليگرم روزانه براي مدت 10 روز در هر ماه) نيز قرار گرفتند. پس از انتشار يافتههاي کارآزمايي هورموندرماني در مطالعه سلامت زنان(1) در اگوست سال 2002، به شرکتکنندگان توصيه شد که هورموندرماني را قطع کنند. پس از درمان با ميانگين مدت 10 سال، نسبت زيان در گروه هورموندرماني بر اساس پيامد مرکب مرگ، انفارکتوس ميوکارد يا نارسايي قلب 48/0 بود (p برابر با 015/0). نسبت زيان براي سرطان پستان، ترومبوز وريدي عمقي و سکته مغزي به ترتيب 58/0، 01/2 و 77/0 اندازهگيري شد که هيچکدام از نظر آماري معنيدار نبودند. پس از مجموعا 16 سال پيگيري بعدي (و نيز در تحليل حساسيت در شرکتکنندگان کاملا پايبند به درمان که پس از 5 سال انجام شد)، باز هم پيامدهاي مشابهي يافت شد.(2) رهنمود: شايد در واکنش اوليه به اين گزارش، يافتههاي آن را به راحتي بپذيريم اما در صورت بررسي نقادانه، ديدگاهمان تغيير خواهد کرد. با توجه به روش غير کور مطالعه، ممکن است مصرفکنندگان هورموندرماني (و پزشکان آنها) تصميمهاي بهداشتي و درماني متفاوتي را نسبت به افراد فاقد درمان اتخاذ کرده باشند. همچنين تعيين وضعيت پيامدها، بر اساس وضعيت تخصيص افراد به هر گروه (هورموندرماني يا عدم درمان) متفاوت خواهد بود. به علاوه، در گزارش اوليه پژوهشگران از طراحي مطالعه، به اين پيامد اصلي ترکيبي (يعني مرگ، انفارکتوس ميوکارد يا نارسايي قلب) اشارهاي نشده است که در نتيجه اين سوال پيش ميآيد که آيا از ابتدا چنين پيامدي مشخص شده بوده يا خير. نويسنده اين رهنمود همچنان معتقد است که وضعيت بيخطري هورموندرماني باعث ميشود تا براي علايم آزاردهنده يائسگي در زنان اخيرا يائسهشده درمان مناسبي باشد ولي در مورد استفاده طولانيمدت آن، بر اساس اين مطالعه دانمارکي نميتوان اظهارنظر کرد زيرا ارزش باليني آن به دليل نقايص متدولوژيک محدود است. |
جمع چربي در کبد افرادي که الکل نمينوشند، «کبدچرب غيرالکلي» ناميده مي?شود. بيماري کبد چرب غيرالکلي، شايع است و در بسياري از افراد هيچ نشانهاي ندارد و عارضهاي نيز براي مبتلايان ايجاد نميکند اما در برخي اشخاص دچار بيماري کبد چرب غيرالکلي، تجمع چربي در بافت کبد ميتواند باعث نوعي هپاتيت شود که به آن «استئاتوهپاتيت» مي?گويند که آن نيز در موارد شديد ميتواند باعث نارسايي کبد شود...
براي درمان کبد چرب غيرالکلي بايد عوامل خطرساز را کم يا برطرف کرد. مثلا اگر چاق هستيد، بايد وزنتان را با رژيمغذايي، ورزش، دارو و گاهي در موارد خاص با جراحي، کم کنيد.
همزمان با درمانهاي پزشکي ميتوانيد:
کالريهاي مصرفي خود را کاهش دهيد. نيم ساعت پيادهروي روزانه داشته باشيد. سبزيها و ميوهها را جايگزين غذاهاي چرب کنيد. نان و غلات سبوسدار را در رژيمغذايي خود بگنجانيد. اگر کمتحرک هستيد کمتر از اتومبيل استفاده و به جاي آسانسور، پله را امتحان کنيد. اگر ديابت داريد، درمان و رژيمغذايي را جدي بگيريد. از مصرف هر مادهاي که بار اضافي به کبد شما تحميل ميکند، دوري کنيد، مانند الکل و داروها مثل داروهاي ضددرد، ضدسرماخوردگي و... که معمولا بدون تجويز پزشک مصرف ميشوند.
علايم کبد چرب
کبد چرب غيرالکلي، معمولا هيچ علامت و نشانهاي ندارد و بيماري خاموشي است. برخي از علايم عمومي ميتواند به دليل کبد چرب باشد که عبارتند از:
خستگي، درد در قسمت فوقاني سمت راست شکم و کاهش وزن. اگر اين علايم طول کشيد و اين نشانهها باعث نگراني شما شد، به پزشک مراجعه کنيد.
عوامل ايجادکننده کبد چرب غيرالکلي
اگر کبد در شکستن مولکولهاي چربي دچار مشکل شود و اين مولکولهاي درشت چربي در بافت کبد قرار گيرند، شخص دچار کبد چرب غيرالکلي ميشود. پزشکان در مورد بيماريهايي که باعث کاهش قدرت کبد در شکستن مولکولهاي چربي ميشوند، مطمئن نيستند. طيف گستردهاي از بيماريها و شرايط بيماريزا با کبد چرب در ارتباط هستند. اين فهرست چنان گسترده است که نميتوان با دقت
به اثر هر کدام از آنها در ايجاد کبد چرب پي برد.
انواع کبد چرب
کبد چرب انواع زيادي از نوع بيضرر تا تهديدکننده زندگي دارد که عبارتند از:
کبد چرب غيرالکلي: اين نوع بدون علامت است و تنها مشکل اين است که مولکول چربي در بافت طبيعي کبد قرار گرفته است.
استئاتوهپاتيت: چربي بافت کبد بيش از حد است. فقط در افراد کمي اين افزايش ميزان چربي ممکن است باعث التهاب و زخم در بافت کبد شود. التهاب و زخم در بافت کبصد منجر به ايجاد عارضه و علامت در فرد ميشود.
کبد چرب همراه سيروز: التهاب بافت کبد باعث بروز اسکار (جوشگاه) در
بافت کبد ميشود و اين زخم آنقدر شديد و بزرگ است
که ميتواند در عملکرد طبيعي کبد اختلال ايجاد کند.
عوامل خطرساز
طيف گستردهاي از بيماريها و شرايطي که ميتوانند خطر ابتلا به کبدچرب غيرالکلي را افزايش دهند، عبارتند از:
مصرف برخي داروها (که اثر سمي بر کبد دارند)، جراحي بايپس معده، کلسترول بالاي خون، تريگليسيريد بالاي خون، سوءتغذيه، نشانگان متابوليک، کاهش وزن سريع، چاقي، سموم و موادشيميايي مثل آفتکشها، ديابت نوع2 و بيماري ويلسون.
چه زماني به پزشک مراجعه کنيم؟
اگر علايم خستگي، کاهش وزن و درد طولکشيده در ناحيه فوقاني سمت راست شکم داشتيد و نگران شديد، به يک پزشک عمومي يا پزشک خانواده مراجعه کنيد. اگر معاينه کبد نشان داد کبد مشکلي دارد، پزشک عمومي (پزشک خانواده) شما را به پزشک فوقتخصص کبد و گوارش ارجاع ميدهد. با توجه به وقت کم پزشکان براي معاينه شما بهتر است قبل از رفتن به مطب پزشک متخصص، اطلاعات موردنياز پزشک را جمعآوري کنيد و همراه داشته باشيد.
- استرسهاي اخير زندگي و تغييراتي در زندگي که به نظرتان ميتوانند باعث بروز علايم باشند، يادداشت کنيد.
- فهرستي از داروهايي که مصرف ميکنيد، شامل
ويتامينها، مکملهاي غذايي و ... تهيه کنيد.
- سوابق پزشکي و نتيجه آزمايشهاي قبلي خود را همراه داشته باشيد.
- اگر اخيرا نشانهاي مانند زردي چشم يا پوست، درد شکم يا تورم و
تورم در پاها داشتهايد، حتما به پزشک بگوييد.
- اگر مشروبات الکلي مصرف ميکنيد حتما پزشک را جريان قرار دهيد.
آزمايشهاي تشخيصي
آزمايش خون، عکسبرداري و نمونه?برداري از کبد
رايج?ترين آزمايش?هاي تشخيصي اين بيماري هستند:
آزمايش خون: نتيجه آزمايش عملکرد کبد، شامل آنزيمهاي کبدي به پزشک در تشخيص بيماري کمک ميکند.
عکسبرداري: عکسبرداري از کبد براي تشخيص کبد چرب با اولتراسونوگرافي و سيتياسکن و امآراي انجام ميشود.
نمونهبرداري از بافت کبد: اگر علايم بيماري کبدي شما شديد باشد، ممکن است پزشک براي تشخيص دقيق، تکهاي از بافت کبد را براي آزمايش به آزمايشگاه و آسيبشناسي بفرستد. براي نمونهبرداري از سوزن مخصوص استفاده ميشود.